در نسبت کرونا و آموزش موسیقی
نوشتۀ بابک ولیپور
اتفاقات درک ما را از واقعیات دگرگون میکنند. موقعیتهای مختلف کمک میکنند ما به شناخت بهتری از خود و دیگری برسیم.حتی در رویدادهایی که از کنترل ما خارج هستند، رفتار و تصمیمهای ما میتوانند بیانگر بسیاری از باورهای ما باشند. شیوع ویروس کرونا وضعیتی را رقم زد که از خود بپرسم:
“هنرجویان چه ارزشی به آموزش موسیقی و ارتباط با معلمان میدهند؟”
برای من و برخی همکارانم، آموزش موسیقی به اجرای چند قطعه خلاصه نمیشود. مانند هر آموزش انسانی دیگر ، این آموزش زمانی معنادار است که در زندگی هنرجو اثرش را بگذارد؛ به بیان دیگر ما به دنبال ایجاد و حفظ ارزشهایی هستیم که به شاگردانمان کمک کنند زندگی را عمیقتر دیده و در مسیر بالندگی قدم بردارند.
شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس بسیاری از مدیران آموزشگاههای موسیقی را برآن داشت تا کلاسها را به طور موقت به حالت تعطیل درآورند. سلامتی افراد آنقدر مهم است که ضرر ناشی از این تعطیلی را مدیران و معلمان صبورانه بپذیرند. دقیقا در این مرحله است که رفتار هنرجویان و خانوادههای انها اهمیت پیدا میکند.
در این وضعیت تنها راه ایمن برای ادامه روند کلاسها، برگزاری به صورت آنلاین است. هزینههای آموزشگاهها، مسائل اقتصادی مدرسان و البته اهمیت تداوم آموزش، مدرسان و مدیران را برآن داشت که برای ادامۀ کار آموزش از طریق فضای مجازی را مطرح کنند. هرچند کارکرد و بازدهی این شیوه متفاوت از کلاسهای حضوری است اما این تنها چاره است. آیا همه باید پیشنهاد اموزشگاهها مبنی بر ادامه روند اموزش به صورت آنلاین را بپذیرند؟ گمان نمیکنم. در این زمینه باید به هنرجو حق انتخاب داد. اگر سن پایین برخی هنرجویان را یک دلیل قابل قبول برای امتناع برخی از کلاس آنلاین بدانیم، دیگران دقیقا چه دلیلی برای عدم تمایل خود به ادامه اموزش دارند؟ بعید است اینترنت مناسب برای این کار در دسترس نباشد؛ من اینطور میفهمم:
- برای عده کثیری از خانوادهها و هنرجویان آموزش موسیقی انتخابی معنادار و بنیادین نیست و قطع روند کلاسها را اتفاق مهمی نمیدانند.
- تعامل هنرجویان و مدرسان و آموزشگاهها ضعیف است. در انتخاب میان تداوم کلاسها و پرداخت شهریه و توقف کلاسها و عدم پرداخت شهریه، عدهای قصد همراهی با آموزشگاه و مدرس را ندارند؛ نوعی انتقام یا دهنکجی مثلا.
- وضعیت عصبی جامعه چنان همه را دچار سردرگمی کرده که نمیتوانند در حد توان زندگی را به روال معمول پیشین نزدیک کنند. پس احتمالا آنقدرها موسیقی را موثر نمیدانند.
هرچند نیات و دلایل همه آنها که امتناع کردهاند در این موارد نمیگنجد و قصد تعمیم موارد ذکر شده را به همه افراد ندارم؛ اما برای من به عنوان معلمی که همواره رشد هنرجویش را مدنظر داشته و در این مسیر کوشیده، این رفتار از سوی کثیری از هنرجویان خود و دیگر همکاران بیانگر آن است که درباره بسیاری از هنرجویان اشتباه کرده و آنها احتمالا درکی از کار ما و دلسوزی و تعهد ما نداشتند. آن مشارکتی که از معلم و شاگرد باید در امر آموزش داشته باشند از سوی این عده با شکست مواجه شد. دوباره یادآوری میکنم که پذیرش کلاس انلاین اجباری نبود، اما حتی آنها که نپذیرفتند خوب بود تماس بگیرند و با معلم خود دلایلشان را مطرح کنند. افسوس که در همین حد نیز برای کلاس و معلم خود ارزش قائل نشدند.
کرونا اهمیت موسیقی، تعامل با معلم موسیقی و آن ارزشهای انسانی که در پیاش هستیم را ناخواسته به آزمون گذاشت؛ نتیجه غافلگیرکننده اما روشنگر است. پس از عادی شدن شرایط تجدیدنظر در ادامه اموزش و همکاری با برخی از هنرجویان ضروری است. آن عده که همراهی کردند تا کلاسها ادامه داشته باشد یا دلایلشان را با صداقت برای امتناع از کلاس آنلاین بیان کردند هنوز من را به آموزش موثر و تعالیبخش امیدوار نگه داشتهاند.
با سلام و احترام ،،فکر مىًکنم در تحلیل و درک این واکنش
یادمان باشد که همگى ما نه درک درستى از وضعیت بحران داریم و نه آموزشى براى واکنش به آن دیده ایم ،در نتیجه اکثرا فقط دچار اضطرابى فلج کننده مى شویم و بس ،،،شاید بیشتر بى جواب گذاشتن این راه حل از سر در گمى و البته باور نداشتن به اهمیت مو سیقى در این وضعیت باشد ،،،