حضور برای یادبود انسانیت نه تایید وضع موجود
توضیحی درباره اجرا در جشنواره موسیقی فجر
بیست و پنجم بهمن ماه در تالار رودکی در چارچوب جشنواره موسیقی فجر قرار است تکنوازی گیتار کلاسیک داشته باشم.این متن را نه برای تبلیغ یا دعوت بلکه برای طرح برخی ایدههایم منتشر میکنم و علاقهمند به دریافت نظرات شما هستم.
چند ماه قبل، زمانی که از سوی جشنواره با من برای برگزاری اجرا تماس گرفته شد، این دعوت را پذیرفتم. آنچه من را مجاب به قبول این دعوت کرد، حضور برخی افراد چه در مقام برگزار کننده و چه در مقام شرکت کننده بود که به نظرم نقشی مثبت در موسیقی ایران داشته و دارند. اجرا در این جشنواره برای من به مثابه همکاری با گروهی از علاقهمندان به موسیقی بود که علیرغم فشارها میخواهند پشتیبان موسیقی و فرهنگ باشند.
در این باورم چندان خللی وارد نشده و همچنان معتقدم از سوی اهالی موسیقی تلاشهای زیادی برای برگزاری این کنسرتها صورت میگیرد. آنچه من را به نوشتن این متن واداشت مسائلی فراتر از موسیقی صرف یا برگزاری یک تکنوازی است.
همه کم یا زیاد در جریان مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورمان هستیم.اهالی موسیقی، با اجرا و آموزش و قلم زدن درباره موسیقی در سطح اجتماعی به انجام وظیفه مشغولند. هرگونه فعالیت در راستای رشد موسیقی ونیز برگزاری اجرا کاری پسندیده است و ثمرات زیادی برای جامعه دارد. هرچند به دلیل مشکلات اقتصادی، عده زیادی توانایی حضور در کنسرتهای رسمی را ندارند، باید به برگزاری کنسرت و انتشار موسیقی به طور گسترده فکر کرد و آن را در تضاد با وضعیت اقشار کمدرآمد یا نادیده گرفتن آنها ندید. موسیقی میتواند در حکم نوعی قوامبخش فرهنگ جمعی عمل کند و جامعه از ثمراتش بهره ببرد. بهبود وضعیت اقشار کمدرآمد امری بسیار مهم است اما راهکار آن ایجاد محدودیت در موسیقی و هنر نیست.
اگر با یک اجرای معمولی فارغ از جشنواره فجر مواجه باشیم، هیچ اشکالی در آن نیست و اتفاقا اقدامی مثبت است. مشکل برای من و احتمالا برخی دیگر جشنوارهای است که به مناسبت پیروزی انقلاب مردم برگزار میشود؛ آن هم در زمانی که مردم دچار سختیهای مختلف هستند. مساله نه تنها اقتصاد بلکه آزادی است. آزادی که یکی از شعارهای بنیادین انقلاب ایران بوده است. احتمالا عدهای از هموطنانم حضور من و دیگران در جشنواره موسیقی فجر را نشانهای از فرصتطلبی یا تایید وضع موجود معنا خواهند کرد. همانطور که پیشتر نوشتم، برای من همراهی با جامعه موسیقی و معلمانم عاملی برای پذیرش این دعوت بوده است و هرگز بابت حضور در جشنواره موسیقی فجر نظرم را نسبت به وضعیت سیاسی و فرهنگ و اقتصادی ایران تغییر نخواهم داد.
من هم مانند بسیاری دیگر در فکر کارگران، معلمان، فعالان اجتماعی، نویسندگان، اهالی محیط زیست، درویشان و دگراندیشانی هستم که مورد بیمهری قرار گرفتهاند. عبارت «لعنت به این زندگی» اسماعیل بخشی در گوشم طنین انداز است و هیچ قطعه موسیقیای ندارم که بیانگر رنجی باشد که این روزها عمیقا در خود احساس میکنم. در برنامهای که روز بیست و پنجم بهمن خواهم داشت قطعا از این افراد و انسانهایی که کمرشان زیر بار فشار اقتصادی خم شده یاد خواهم کرد و به یاد آنها خواهم نواخت. اهمیت این یادآوری و گرامیداشت برای من به هیچ عنوان کمتر از اجرای موسیقی نیست. صدای گیتار من قرار نیست سرپوشی باشد بر شنیده نشدن صدای آنها که بیصدا شدهاند، بلکه اگر لازم باشد به احترام آنها سکوت خواهم کرد.
حضور من در جشنواره موسیقی فجر که هویتش را از انقلاب مردم میگیرد، نه برای تایید وضعیت موجود بلکه گرامیداشت نام و یاد کسانی است که برای عدالت و آزادی تلاش میکنند. همچنین هرجا که امکان اجرای رایگان برای مردم خصوصا اقشار کمدرآمد باشد با افتخار میپذیرم.عمیقا به اخلاق سیاسی و وظایف شهروندی باور دارم و بیتفاوتی نسبت به وضعیت جامعه را در ضدیت با فرهنگ و آرمانهای هنر میدانم.
بهمن نود و هفت
بابک ولیپور
آخرین دیدگاهها