تمرین موسیقی؛ لذت و رنج توامان
نوشتهی بابک ولیپور
چه تصویری از خودت داری؟ حین تمرین صرف تحویل تکالیف دقایق را میگذرانی یا موسیقی برایت نیازی درونی است؟ اگر معلم بابت عدم انجام تکالیف بازخواستت نکند یا اصلا اگر معلمی نداشته باشی باز به تمرین و پیگیری موسیقی ادامه میدهی؟ فقط آنچه دلخواهت است را مینوازی یا تمرینهای مکمل را باور داری؟
گاهی میان آنچه باید تمرین شود و آنچه ما از موسیقی مراد میکنم فاصله است. معلم میگوید این تمرینها را انجام بده اما تو از انجام آنها احساس لذتت نمیکنی. مشکل کجاست؟ آیا اگر معلم فقط مواردی را از ما بخواهد که اجرایشان خوشایند است راضی خواهی بود؟
پیش رفتن در موسیقی لذتبخش است، البته لذتی آمیخته با رنج؛ مثل هر کار ارزشمند دیگر! برای ما موسیقی در نواختن قطعات زیبا و مورد علاقهمان متجلی میشود اما رسیدن به قطعات پیشرفته صرفا با تکرار قطعات ساده اتفاق نمیافتد. بدون تمرینهای مربوط به تکنیک و بالا بردن دانش موسیقی رسیدن به مراتب بالاتر سخت و زمانبر و گاه ناممکن است. شاید انجام روزانه برخی تمرینها که چندان موسیقایی نیستند سخت باشد اما بدون انجام آنها شما علاوه بر اینکه مسیر خود را طولانیتر میکنید، دچار ضعف و حتی ناامیدی میشوید. انسانی را تصور کنید که میگوید من فقط غذاهای سنگین میخواهم و هیچ میانهای با میوه و سایر مواد مغذی ندارم! تمرینهای مناسب حکم مکملهای تعیین کننده را دارند. چه تصویری از خودت در آینده موسیقاییات داری؟ موسیقیدانی قوی یا فردی که صرفا توانایی اجرای چند قطعه را دارد؟
استفاده بهجا از تمرینهای مربوط به تکنیک و بالا بردن اطلاعات مربوط به نوازندگی و موسیقی شاید به لذتبخشی آنی اجرای قطعات نباشد اما باعث رشد متناسب شما در موسیقی میشوند و کمک میکنند به آنچه دنبالش هستید برسید. اگر واقعا موسیقی و نوازندگی را دوست دارید، صبور باشید. برای رسیدن به قطعات دلخواه رنج طی مسیر را بپذیرید، این رنج آمیخته با لذت است، اگر به موسیقی فکر کنی و سعی کنی در همه چیز مربوط به سازت نشانی از موسیقی بیابی این لذت را درک میکنی.
آخرین دیدگاهها