درباره تمرین موسیقی و اشتیاق به ادامه راه
فتگوی میان والدین و معلم موسیقی درباره تمرین کودکان و نوجوانان زمانی نتیجهبخش است که والدین بپذیرند رفتار آنها و آنچه در خانه بر فرزندشان میگذرد تاثیر عمیقی بر عملکرد او دارد.
گروهی از والدین علل تمرین نکردن فرزند خود را صرفا در کلاس، رفتار و روش معلم میجویند. فارغ از پیدا کردن مقصر، تصمیمها و فضای حاکم بر خانه بر تمرین و شور یادگیری هنرجویان ما بیش از آنچه به نظر میرسد، تاثیرگذار است.
💡وقتی بچهها در مدارس پرفشار درس میخوانند و والدین از آنها انتظار بهترین بودن در درسها را دارند، استرس ناشی از این وضعیت زمان و تمرکز لازم برای تمرین را کاهش میدهد.
💡تجربه نشان داده که اگر والدین آگاهانه مسئولیتپذیری را در فرزندان تقویت کنند، روند یادگیری و تمرین آنها بهتر میشود.
💡هنرجویانی که در خانه با کتاب و موسیقی باکیفیت و دمخورند و والدین را در حال مطالعه و سایر فعالیتهای فرهنگی و هنری میبینند، عموما بیشتر به تمرین گرایش پیدا میکنند.
💡تمرین موسیقی را در برنامهریزیها باید همچون درس و سایر کارهای مهم دید؛ نه آنکه با سادهترین اتفاقات کلاس کنسل شود با به علت رفت و آمدهای زیاد، فرزندان وقت کافی برای تمرین نداشته باشند.
💡به بچهها فرصت اشتباه بدهیم و از آنها خشمگین نشویم. حمایت بسیار موثرتر از خشم و تنبیه است.
💡اگر کودک محبت و توجهی که انتظار دارد را از سوی والدین دریافت نکند، تمرین نکردن موسیقی را میتواند به شکل نوعی انتقام در پیش بگیرد. مثلا با خود بگوید: «حالا که موسیقی برایت مهم است، من آن را جدی نمیگیرم، چون تو من را جدی نمیگیری.»
💡اگر در خانه بچهها مستقیم و غیرمستقیم با سرزنش، تمسخر، اتهام، مقایسه، خشونت و دعوا مواجه باشند، در تمرین، عزم، اشتیاق و یادگیری عموما دچار مشکل خواهند شد.
💡مراقب باشید که کودکان مجبور نباشند زندگی نزیسته شما را بر دوش بکشند. مثلا شما دوست داشتهاید پیانیست باشید و حالا بر کودک فشار بیاورید تا برخلاف خواست و انتخابش او همان پیانیستی شود که رویایش را داشتهاید. اجازه بدهید خودش باشد و با گفتگو و بدون ترس و به اندازهای که در توان دارد تمرین کند.
بالا بردن بازدهی در تمرین موسیقی به معنای افزایش زمان تمرین نیست. به جای آنکه به خود یا هنرجو درباره “بیشتر” تمرین کردن توصیه کنیم، به دنبال ایدههایی برای “بهتر” تمرین کردن باشیم. تا به کیفیت نیاندیشیم، کمیت تاثیر با دوامی نخواهد داشت.
تمرین کننده منفعل نباشیم. آنچه را تمرین میکنیم برای خود، معلم و دوستان، اعضای خانواده و همکلاسیها اجرا کنیم. فضاهایی نظیر اینستاگرام برای گرفتن بازخورد و ایجاد انگیزه خوب است، به شرطی که دیده شدن در اینستاگرام و برای اینستاگرام نواختن جایگزین جنبههای معنابخش موسیقی در زندگیمان نشود.
درباره تجربههای مختلفی که در یادگیری موسیقی داریم برای خود بنویسیم یا با معلم و دوستانمان درباره آن گفتگو کنیم. مزیت نوشته آن است که بعدتر میتوانیم دوباره آن را بخوانیم و احیانا آن را تکمیل کرده یا از آن به عنوان محرکی انگیزهبخش استفاده کنیم.
معلم و هنرجو، هر دو، نیازمند شوقی موثر در دل و عملاند. برای زنده نگه داشتن شوق به موسیقی، همکاری، تمرین و یادگیری تلاش کنیم.
آنچه میآموزیم را به کار بگیریم. وقتی معلم مکرر نکتهای را به هنرجو یادآور شود اما هنرجو هربار همان مشکل قبل را مرتکب شود یا طوری رفتار کند که گویا اولین بار است آن را میشنود، بهتر است همانجا درنگ کنیم و اهمیت به کار گیری آموختهها را متذکر شویم.
ساده و دقیق درس دادن فضیلتی است که به آسانی بدست نمیآید. معلم نباید دست به دامن اقتدار خود شده و امکان پرسش و شک را از شاگرد بگیرد. معلم و هنرجو هر دو باید رشد کنند ولو در جنبههای مختلف.
میان اطلاعات جدید و آنچه پیشتر آموختهایم ارتباط ایجاد کنیم. برای یک معلم کاربلد رسیدن از نقطه الف به نقطه ب نه فقط با یک مسیر بلکه با مسیرها و ایدههای مختلف همراه است. به بیان دیگر از آنجا که نوع یادگیری و ادراک و نقاط ضعف و قوت هنرجویان متفاوت است، معلم باید منعطف و خلاق عمل کند، خصوصا در انتخاب شیوه ارائه و توالی مطالب.
آخرین دیدگاهها