۵ موسیقیدان ناشنوا
گردآوری و ترجمه: بابک ولیپور
همه میدانند که بتهوون برخی از مشهورترین آثارش را در دورهای ساخت که تقریبا ناشنوا شده بود. لابد حدس میزنید چطور ممکن است؟ بتهوون شاهکار بزرگش، سمفونی نهم، و برخی از سوناتها و کوارتتهایش را هرگز نشنید. اما تنها آهنگسازی نیست که در این وضعیت به کار ادامه داد. در این متن با ۵ نفر دیگر آشنا میشویم که در دوران حرفهای آهنگسازی خود به ناشنوایی دچار شدند اما دست از کار نکشیدند:
- ویلیام بویس (William Boyce)
همانند یوهان سباستین باخ، ویلیام بویس (۱۷۵۹-۱۷۱۱) از راه نوازندگی کیبورد در کلیسا امرار معاش میکرد و در عینحال یکی از بزرگان اهنگسازی قرن هجدهم انگلستان نیز محسوب میشد. بویس دچار ناشنوایی شد و ناگزیر از منصب ارگنوازی کلیسا دست کشید اما کارش را به عنوان موسیقیدان با ویرایش آثار آهنگسازان مشهور انگلیسی، نظیر «ویلیام برد» و «هنری پورسل»، ادامه داد. در زمینهی موسیقی غیرمذهبی بویس آثار مهمی خلق کرد که میتوان از آن میان به موسیقی بالماسکه «پلئوس و تتیس» و موسیقی تئاتر «سولومون» اشاره کرد. در سال ۱۷۴۰ از سوی دانشگاه کمبریج مدرک دکترای موسیقی گرفت. از بویس ۸ سمفونی و مجموعهای از آثار کلیسایی به یادگار مانده است. او از بانیان جمعآوری موسیقی کلیسایی عصر خود در انگلستان است که این آثار را در مجموعههای نتنگاری شده و مدون گردآورد.
- ایگناز هولتزباور (Ignaz Holzbauer)
دیگر آهنگساز فهرست پنج نفرهی ما یکی از همکاران موتزارت، ایگناز هولتزباور (۱۷۹۳-۱۷۱۱) است که بیش از ۲۰۰سمفونی و ۶ اپرا نوشت. هولتزباور در آخرین سالهای حیاتش به طور کامل ناشنوا بود. او چهرهای مهم در مکتب مانهایم محسوب میشود که موسیقیدانان مهم آغاز دورهی کلاسیک در آن بالیدند. هولتزباور ریاست موسیقی دربارهایی نظیر اشتوتگارت و وین را بر عهده داشت. یکی از اپراهای او با نام « Günther von Schwarzburg» که در سال ۱۷۷۷ بر صحنه رفت از سوی موتزارت مورد ستایش فراوان قرار گرفت. موتزارت دربارهی این اپرا نوشت: «باورکردن این میزان «آتش» در یک موسیقی سخت است.» آنطور که در کتابهای مربوط به زندگی موتزارت نقل شده، هولتزباور و موتزارت ۹ قطعه با همکاری یکدیگر ساختهاند که در گذر زمان مفقود شده است. با شدتگرفتن ناشنوایی، هولتزباور هرگز دست از کار نکشید و آنطور که نقل شده است آخرین اپرایش را از سر لجاجت با ناشنوایی نوشت.
- بدریخ اسمتانا (Bedrich Smetana)
از اسمتانا (۱۸۸۴-۱۸۲۴) به عنوان پدر موسیقی چک نام برده می شود. اثر مشهور او Ma Vlast (میهن من) یک پوئم سمفونی است که تحت تاثیر مناظر و داستانهای تاریخی کشورش ساخته شده است. در زمان ساخت این اثر شنوایی او سخت دچار مشکل بود و در ادامه به صورت کامل ناشنوا شد. اسمتانا دچار بیماری روانی و افسردگی نیز بود. او در سالهای پایانی عمر صدایی بلند، تیز و سوتمانند را در گوشهایش احساس میکرد که امروزه بیماریِ «تینیتوس» (Tinnitus) نامیدهمیشود. هرچند این وضعیت آهنگسازی را برای او دشوار کرده بود اما به کارش ادامه داد و امروز آثار متعددش که مملو از ملودیهای کشور چک است مورد ستایش علاقهمندان موسیقی کلاسیک قرار دارد. با تأسیس انجمن اسمتانا در سال ۱۹۳۱ در پراگ دستنوشتههای او در موزهای به همین نام گردآوری شد. برخی از آثار اسمتانا هنوز در نقاط مختلف جهان اجرا میشوند.
- گابریل فوره (Gabriel Faure)
فوره (۱۹۲۴-۱۸۴۵) ارگنواز، پیانیست، آهنگساز و معلم موسیقی اهل کشور فرانسه یکی از اثرگذارترین آهنگسازان دوران خود بود. بسیاری فوره را بهخاطر رکوئیمی که میان سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۰ نوشت میشناسند اما میراث او بیش از این است. او علاوه بر مدیریت کنسرواتوار پاریس، آثار قابلتوجهی برای آواز و پیانو ساخت. یکی از مهمترین دلایل او برای درخواست بازنشستگی از کنسرواتوار در سال ۱۹۲۰شدتگرفتن ناشنواییاش بود. از شاگردان مطرح او میتوان به موریس راول و نادیا بولانزه اشاره کرد. در کنسرتی که به افتخار گابریل فوره در سال ۱۹۲۲ ترتیب داده شده بود، با اینکه او قادر به شنیدن هیچ نتی نبود، تسلیم نشد و به اجرا پرداخت. در دوران بازنشستگی تا آخرین روزهای حیاتش در سال ۱۹۲۴ به آهنگسازی و تکمیل اولین کوارتتش پرداخت.
- رالف وان ویلیامز (Ralph Vaughan Williams)
علت مشکلات شنوایی ویلیامز (۱۹۵۸-۱۸۷۲) دوران خدمتش در توپخانه در جنگ جهانی اول بود. این مشکلات از سال ۱۹۱۸ آغاز شد و در سالهای بعد چنان شدت گرفت که او ناشنوا شد. با وجود این وضعیت او مسیر درازی را در عرصهی آهنگسازی پیمود و تا ۸۰ سالگی به کار ادامه داد. آخرین سمفونی رالف وان ویلیامز، سمفونی شماره ۹، در آخرین سال حیات او در لندن اجرا شد. آثار ویلیامز گسترهی وسیعی از اپرا و باله تا موسیقیهای مذهبی را در بر میگیرد. او از شاگردان ممتاز موریس راول و ماکس بروخ بود و در ترینیتی کالج، کمبریج و کالج سلطنتی موسیقی تحصیل کرد. ویلیامز مطالعات گستردهای را بر موسیقی فولک انگلیسی انجام داد و از آن در آثارش بهره برد. او مؤسس جنبش ملیگرایی موسیقی در انگلستان است و با چهرههای ملیگرایی نظیر مانوئل دوفایا، بدریخ اسمتانا و مودست موسورگسکی مقایسه میشود.
منابع:
www.cmuse.org
www.britannica.com
www.wikipedia.org
www.mentalfloss.com
آخرین دیدگاهها