تاملی بر تمرین موسیقی
وقتی تمرین میکنی چه احساسی داری؟ وقتی فرصت تمرین نداری یا از آن طفره میروی چطور؟
پیش از تمرین به چه فکر میکنی؟ وقتی متوجه میشوی موعد کلاس رسیده و آنطور که باید تمرین نکردهای کدام افکار در ذهنت طنین بیشتری دارند؟
هیچ رویدادی به خودی خود ما را شاد و غمگین نمیکند، بلکه تفسیر و نگاه ما به آن است که احساسات مختلف را در ما برمیانگیزد. آیا ممکن است کسی که به کلاس موسیقی میرود از تمرین نکردن خود شاد شود؟
وقتی درباره انجام دادن یا ندادن کاری تردید داریم، یکی از مواردی که به تصمیمگیری ما کمک میکند، نتایجی است که پیشتر از آن کار بدست آوردهایم. آیا تمرین موسیقی برای شما نتایج مثبتی داشته؟ یا فکر میکنید تاثیری در زندگی شما ندارد؟
ما حق انتخاب داریم؛ تمرین موسیقی وقتی انتخاب ما از میان گزینههای مختلف است که باور داشته باشیم که با انجام آن چیزی بدست میآوریم؛ مثل یک حال خوب، دورهم جمع کردن دوستان، غلبه بر افکار منفی. اما آیا ممکن است کسی از تمرین موسیقی دچار احساس ناخوشایند بشود؟ من فکر میکنم بله، ممکن است.
اگر انتظارمان از خود واقعبینانه نباشد و با هر اشتباه و ابهام خود را سرزنش کنیم، احتمالا تمرین دلچسبی نخواهیم داشت. اجبار به تمرین نیز میتواند در تشدید احساس ناخوشایند در ما موثر باشد. چقدر میتوانیم تمرین موسیقی را با زیست خود گره بزنیم و از آن معنا ایجاد کنیم؟ آیا ما به تمرین موسیقی احساس نیاز میکنیم؟
بهتر است پیش و هنگام تمرین این نکات را به یاد داشته باشیم:
- چیزی به نام شکست در تمرین وجود ندارد. کافی است که برای هر تمرین هدفی واقعبینانه بر اساس تواناییهای خود تعریف کنیم.
- تداوم و مقاومت نظر ما را دربارۀ تواناییها و دستاوردهایمان تغییر میدهد.
- مشکلات ما همیشگی نیستند. کافی است نگاهی به مسیری که آمدهایم بیندازیم، اوایل خواندن نتها و کنترل سادهترین ریتمها سخت بود. حالا پیش رفتهایم و میتوانیم امیدوار باشیم که همچنان بهتر بشویم.
- از خود بپرسیم: چه چیزی در تمرین من را خوشحال یا بیحوصله و ناراحت میکند؟ چه کار کنم که در تمرین به من خوش بگذرد؟
نقش معلم و محیطی که در آن زندگی و تمرین میکنیم در نگاه ما نسبت به تمرین اثرگذار است اما از یاد نبریم که افکار و چشمانداز ما میتواند تاثیری عمیقتر از آنها داشته باشد و حتی به تغییر آنها بینجامد.
نوشتۀ بابک ولیپور
عالی بود