انتخاب رپرتوار
نوشتهی Simon Powis (سیمون پووِس)
ترجمهی بابک ولیپور
درباره نویسنده: “سیمون پووِس” گیتاریست جوان استرالیایی، دانش آموخته کنسرواتوار سیدنی و دانشگاه “ییل” (Yale) آمریکا نوازندگی را از ۵ سالگی آغاز کرد و نزد چهرههای سرشناسی همچون “دیوید راسل” (David Russell)، “اسکار گیلیا” (Oscar Ghiglia)، “پاول اشتایدل” (Pavel Steidl) و “آنیلو دزیدریو” (Aniello Desiderio) به تکمیل دانستههای خود پرداخت. پووس که علاقه به همنوازی با گروههای موسیقی کلاسیک دارد در نقاط مختلفی از دنیا اقدام به برگزاری کنسرت و دوره آموزشی کرده است. تز دکترای او با تکیه بر” نت خوانی در گیتار کلاسیک” مورد تشویق “جان ویلیامز” (John Williams) و “جری ویلارد” (Jerry Willard) قرار گرفت.
پووِس هدف خود را کمک به دانشآموزانی میداند که قصد یادگرفتن نوازندگی گیتار به صورت خودآموز را دارند.
از جنبههای مهم در انتخاب آثار برای مطالعه آن است که معمولا آنها در تمام زندگی با ما هستند. رپرتوار ما میتواند به ما شکل دهد و بیانگر عیار هنریمان باشد. گفته میشود:” قطعات ما را انتخاب میکنند.” و در زمانهایی واقعا این طور به نظر میآید چرا که حضور برخی قطعهها بیشتر و برخی کمرنگتر میشود. من معتقدم که انتخاب رپرتوار تصمیمی آگاهانه و مهم است. نکاتی که در ادامه میآید به معنای راهنمایی قاطع نیست چرا که بسیاری از آنها ممکن است با هم در تضاد باشند. قصد این موارد کمک به شما در این راستاست که چه چیزهایی باید در رپرتوار شما باشد و چرا.
• علاقه به چیزی که مینوازید
• رپرتواری که به شما میآموزد
• رپرتوار مشهور
• رپرتواری که شما خوب اجرایش میکنید
• رپرتوار تازه
• رپرتواری که به شما کمک میکند
علاقه به چیزی که مینوازید
در این مورد بحث و حاشیهای وجود ندارد. قطعاتی که برای یادگیری انتخاب میکنید سالها با شما خواهند بود و این مهم است که هرکدام را دوست داشته باشید. گاهی از سوی مربی خود برای اجرای قطعاتی با اجبار مواجه هستیم؛ علتش میتواندبرنامههای مشخص باشد یا فقط به این خاطر که این احساس را در مربی خود به وجود آوردهایم که باید آنها را بنوازیم. به هر شکل اگر اشتیاق واقعی به یادگیری قطعهای در شما نباشد نتیجه ساعتها تمرین تنها خستگی و کسالت خواهد بود. ماجرا وقتی سختتر میشود که شنوندگان هم متوجه کمبود همراهی و تعهد نوازنده نسبت به قطعه شوند. با این وجود دقت کنید، زود از کاری که به انجام آن مشتاق نیستید منصرف نشوید. ارتباط ما میتواند یک مسیر معمول علاقه اولیه، نبود تمایل، به دست آوردن دوباره تمایل به وسیله یادگیری( آنالیز و یافتن شباهتها) و نهایتا تمایل قوی شخصی را دنبال کند. این شیرین است!
رپرتواری که به شما میآموزد
اگر کارهایی از “سُر” (Sor) و “جولیانی” (Giuliani) در دست دارید، شاید حالا دیگر وقتش باشد که رپرتوار خود را گسترش دهید. هوس اجرا تنها از یک آهنگساز یا دورۀ موسیقی گاهی سراغ ما میآید و احساس راحتی و بالا رفتن سرعت در تمرین قطعات را با خود میآورد. سعی کنید قطعاتی را از سبکهایی که تا کنون هرگز نزدهاید انتخاب کنید؛ یا از آهنگسازی که تا به حال چیزی از او نشنیدهاید. با این کار افقهای موسیقیایی خود را گسترش میدهید و به درک عمیقتری از زبان موسیقی میرسید که در مورد تمام موسیقی از “باخ” (Bach) تا “بریتن” (Britten) تا “بَبیت” (Babbit) صدق میکند. ممکن است خودتان از جراتی که برای شناخت آهنگسازان ناشناس به خرج میدهید متعجب شوید؛ ممکن است برخی از این آهنگسازان به افراد دلخواهتان هم بدل شوند. با ایجاد تنوع در رپرتوار خود میتوانید در زمینههای موسیقی به طور عام و تواناییهای خود، رشد کنید؛ مواجهه با چالشهای ریتم، هارمونی، ساختار و جملهبندی باعث این امر می شود. بالاخره هم این که تغییر، ادویه زندگی است.
رپرتوار مشهور
بیشتر اوقات شکاف بزرگی بین جامعۀ گیتار و جهان اطراف نسبت به جایگاه گیتار مشاهده میشود. ما گیتاریست ها به خوبی از امکانات و گوناگونی رپرتوار این ساز آگاهیم اما برای بسیاری این ساز “گیتار اسپانیایی” است و دشوارترین قطعه آن “آستوریاس” (Asturias) است با فاصله نزدیکی تحت تعقیب “خاطرات الحمبرا” (Recuerdos del Alhambra). مشکلی با این وجه مشهورسازمان نیست، حتی اگر این نگرش کوته بینانه باشد ودر زمان های مشخصی چیزی که تماشاگر میخواهد را اجرا کنیم. کم نیست مواقعی که از شما درخواست قطعات مطرح و شاخص میشود و شما به این نتیجه میرسید که دانستن گزیدهای از قطعات مشهور گیتار، بسیار مفید است.
رپرتواری که شما خوب اجرایش میکنید
موسیقیدانها و هنرمندان همه حوزهها در این مورد بر جنبههای منفی و حفرههای رپرتوار خود بیش از اندازه توجه میکنند. دنبال رشد بودن خوب است اما یادمان نرود که ما نقاط قوتی هم داریم. اگر در اجرای موسیقی قرن نوزدهم مهارت دارید یا شیفته تانگوی آرژانتینی هستید، پس از حستان استفاده کنید و آن را رها کنید. اعتمادی که از اجرای موسیقی مورد علاقهتان پدید میآید، تمام اجرایتان را مورد نفوذ قرار میدهد و شنوندگان آن را از این بابت دوست خواهند داشت.
رپرتوار تازه
اجرای یک رپرتوار تازه و کمیاب، مزایا و معایبی دارد، با این وجود من معتقدم که اگر کارها با دقت و وسواس اجرا شوندمیتوانند به سرمایهای بزرگ برای رپرتوار شما بدل شوند. اگر به یکی از فستیوالهای بزرگ گیتاری که در تابستان برگزار میشود بروید، این امکان هست که در ده یا دوازده کنسرت ( گاهی بیشتر) حاضر باشید. بعد از مدتی اجراها و قطعات شروع به تداخل میکنند و تکرار میشوند. رپرتوار یکسان و تکراری همواره در کنسرتها وجود دارد و اجرای کارهای جدید است که رپرتواری متمایز را رقم میزند. در کسوت یک موسیقیدان، با اجرای آثار نو، یا قطعات یک آهنگساز مشخص و یا آثار کشورت میتوانی مورد احترام قرار بگیری. با این همه در انتخاب قطعات باید قضاوت خوبی داشته باشی؛ آن هم میان طیفهای زیاد قطعات جدید، از بی مصرف تا گوهر! از مزایای رپرتوار استاندارد که هزاران گیتاریست مشغول آن هستند، تنها کارهایی که واقعا بزرگ هستند باقی میمانند و آزمون زمان را تاب میآورند.
رپرتواری که به شما کمک میکند
موقعیتهای خاصی وجود دارد که قطعات مشخصی در آنها به کار میآیند. آزمونهای ورودی، مسابقات و حتی اجراهای عمومی و کنسرتها اغلب نیازمند آثار و یا آهنگسازان خاصی هستند. به همین دلیل فراگیری قطعاتی که در این مناسبتها مفید هستند، ایدۀ خوبی است. به طور مثال در یک آزمون ورودی قطعهای از باخ، دورههای کلاسیک و رومانتیک، یک قطعه تونال و یک قطعه آتونال قرن بیستمی مورد نیاز است. حتی اگر باخ آهنگساز مورد علاقهتان نیست، ارزشش را دارد که یک سوییت یا سوناتا را کار کنید، چرا که در موقعیتهایی حتما به کار میآید. هنگامی که مخاطب یک اجرا غیر گیتاریها هستند، اجرای آثار “نامهای بزرگ” که برای گروه بزرگی از حاضرین آشنا هستند، مفید است. “والتون” (Walton)، “بریتن”، “گیناسترا” (Ginastera)، “پاگانینی” (Paganini)، “ویلالوبوس” (Villa Lobos)، “رودریگو” (Rodrigo) و “بریو” (Berio) آهنگسازانی هستند که احتمالا برای غیرگیتاریها هم آشنا هستند. با جرای آثار این گروه، رپرتوارتان شکل جدیتری به خود میگیرد.
منتشر شده در ماهنامه هنر موسیقی
سلام.خسته نباشید