گوش‌دادن به نقاشی‌ها

گردآوری و تالیف: مرجان مدنی رزاقی*

توضیح: در ژانویه‌ی سال ۲۰۱۵ در موزه‌ی ‌متروپولیتن نیویورک نمایشگاهی از آثار میکل‌آنجلو کاراوجو نقاش ایتالیایی دوره‌ی باروک و دو تن از نقاشان معاصر او برگزار شد. وجه مشترک این آثار در بازنمایی آن‌ها از نوازندگان و سازهای موسیقی رایج در آن دوران بود. نمایشگاه این پرسش را پیش می‌کشید که وقتی مردم به بازنمایی‌های این هنرمندان از اجراهای موسیقی می‌نگرند چه «می‌شنوند»؟ شکًی نیست که این تصاویر به شکلی عامدانه، علاوه بر مؤلفه‌های دیداری، حاوی یک مؤلفه‌ی شنیداری نیز هستند: موسیقیِ سکوت، درونمایه‌ی اصلی آنهاست.

چنین ایده‌هایی برای ترتیب‌دادن نمایشگاه‌های بین‌رشته‌ای می‌تواند علاوه بر ایجاد فرصت‌هایی برای پژوهش پیرامون داشته‌های موسیقایی، پیوندی را نیز با سایر رشته‌های هنری برقرار سازد و به درک جامع‌تری از تاریخ هنر بی‌انجامد. چراکه رشته‌های هنری همواره در طول تاریخ به موازات هم حرکت کرده و از آبشخورهای فکری، تاریخی، اجتماعی و فلسفی یکسانی تغذیه کرده‌اند. نمی‌توان به درک همه‌جانبه‌ای از یک شاخه‌ی خاص هنری در دوره‌ای خاص از تاریخ هنر دست یافت بدون آن‌که به مطالعه و تطبیق دیگر شاخه‌های هنری، فکری، فلسفی و … در همان بازه‌ی زمانی پرداخت.

موزه‌ی متروپولیتن سرشار است از آثار تجسمی‌‌ای که مردم را در حال نواختن موسیقی ترسیم کرده‌اند‌. این تصاویر از موسیقیدان‌ها می‌تواند اطلاعات بیشتری را درباره‌ی زیست موسیقیایی در زمان‌های گذشته در اختیارمان بگذارد. اما تجربه‌ی بینندگان آن‌زمان در مواجهه با این آثار دقیقاً چه بوده‌است؟ بدون شک احساس آشنایی و انس با سازهای تصویر‌شده، موسیقی‌های مختلفی را در ذهن آن‌ها بر‌می‌انگیخت. یک مثال مدرن و امروزی می‌تواند نشان دادن یک گیتار باشد در یک آگهی تبلیغاتی برای شلوارجین و استفاده از قدرت آن در به ذهن متبادر ساختن یک آواز محبوب راک یا یک ترانه‌ی کانتری.

نمایشگاهی در موزه‌ی متروپولیتن با عنوان « نقش‌کردن موسیقی در زمانه‌ی کاراواجو»، سه نقاشی باشکوه از قرن هفدهم را نمایش می‌دهد که موسیقیدانان را همراه با سازهای موسیقی زمانه‌ی خود به‌تصویر کشیده‌اند. در این دوره تصویرکردن نوازندگان و موسیقیدان‌ها موضوعی باب روز و پرطرفدار بود. هر یک از این آثار:  نوازندگان اثر کاراواجو۱، نوازنده‌ی لوت اثر والنتین دو بولون۲ و تمثیل موسیقی اثر لورن دو لا هیر۳،  فیگورهایی را در حال نواختن یا کوک کردن ساز لوت نشان می‌دهند.

دوره‌ای که این آثار طی آن به‌وجود آمده شاهدی‌ست بر تولد اپرا و رواج اجراهای آوازی سولو به‌وسیله‌ی خوانندگان حرفه‌ای به جای آماتورها. در این دوره همچنین شاهد خلق سازهای جدیدی هستیم که برتری ساز لوت را به چالش می‌کشند. برای وسعت‌بخشیدن به گستره‌ی مفهومی نمایشگاه سازهایی از کلکسیون موزه، مشابه با نمونه‌های ترسیم شده در نقاشی‌ها نیز به نمایش درآمدند. همچنین در بدو ورود به گالری مخاطبان می‌توانستند ضبط‌هایی را بشنوند که با لوت‌های موجود در مجموعه‌ی موزه اجرا شده بود.

مشهورترین ساز در این مجموعه از نقاشی‌ها ساز لوت است. در تابلوی « نوازندگان» اثر میکل‌آنجلو کاراواجو نقاش شهیر ایتالیایی این ساز نقشی محوری را در ساختمان اثر ایفا می‌کند. این اثر که در سال ۱۵۹۵ خلق شده، یک نقاشی تمثیلی‌ ۴ است درباب موسیقی و عشق‌ و نقاش این تمثیل را در قالب گروهی از نوازندگان که جامه‌هایی شبه‌کلاسیک به تن دارند ارائه می‌دهد. نوازنده‌ای که در مرکز اثر تصویر شده مشغول کوک‌کردن یک لوت است. در چنین نقاشی‌هایی کوک‌کردن ساز استعاره‌‌ای‌ست از مفهوم هارمونی و هماهنگی. کاراواجو خودش را نیز در کسوت یکی از نوازندگان (دومین نفر ازسمت راست) تصویر کرده‌است، در حالی‌که یک ساز کُرنِت ۵  در دست دارد و به بیننده خیره شده‌است.

گوش‌دادن به نقاشی‌ها 1میکل‌آنجلو کاراواجو (۱۶۱۰-۱۵۷۱میلادی، ایتالیا)، « نوازندگان»، حدود ۱۵۹۵، رنگ‌وروغن روی بوم، ۱/۹۲ در ۴/۱۱۸سانتی‌متر، موزه متروپولیتن نیویورک.

صدای کُرنت که سازی از خانواده‌ی بادی‌های چوبی‌ بود اغلب با صدای انسان قابل قیاس است. این ساز همراه با ترومبون برای تقویت صدای کُر به‌کار می‌رفت و یا در کنار ویولن، به‌عنوان سازی سولو به هم‌نوازی می‌پرداخت. فیگور سمت راست که پشت به مخاطب دارد به نت‌هایش می‌نگرد. از نت‌ها پیداست که او در حال تمرین مادریگالی۶ ست در ستایش عشق. ویولنی که در جلوی تابلو ترسیم شده از یک نوازنده‌ی غایب در تصویر حکایت می‌کند و شاید به طور ضمنی بیننده را نیز دعوت به شرکت در این جمع می‌کند. و در نهایت در سمت چپ اثر پسر نوجوانی با دو بال تصویر شده که مشغول جمع‌آوری خوشه‌های انگور است. این فیگور بالدار، کوپید۷، خدای اسطوره‌ایِ رومی و نماد عشق است.

گوش‌دادن به نقاشی‌ها 2کُرنت، قرن هفدهم میلادی، آلمان؛ چوب و چرم، ۵۸ سانتی‌‌متر، موزه متروپولیتن نیویورک

در اثر دیگر این نمایشگاه، « نوازنده‌ی لوت» اثر والنتین دو بولون نقاش فرانسوی نیز  به ساز لوت نقشی محوری داده شده است. دو بولون که از پیروان سبک کاراواجو بود این اثر را طی سال‌های ۱۶۲۵ تا ۱۶۲۶ خلق کرد. نقاشی سرشار از ظرافت‌های تکنیکی و جزییاتی‌ست که به دقت پرداخت شده‌اند. در این نقاشی مردی  را می‌بینیم که از نوع لباس و زرهی که به تن دارد پیداست که سربازی مزدبگیر است. او در فضایی تیره و پرکنتراست نشسته و لوت می‌نوازد و آواز می‌خواند. کتاب گشوده‌ی مقابل او، به نظر یک تبلچر لوت می‌آید. از جزییات و دقتی که نقاش در چیدمان عناصر تصویر، ساختار تبلچر و نوع نشستن نوازنده اعمال کرده چنین به نظر می‌رسد که خودش نیز با نواختن لوت آشنایی داشته است، از این رو شاید دو بولون در این اثر این به نوعی خود را در حین نوازندگی بازنمایی کرده باشد.

گوش‌دادن به نقاشی‌ها 3والنتین دو بولون (۱۶۳۲- ۱۵۹۱ میلادی، فرانسه)، « نوازنده‌ی لوت»، حدود ۱۶۲۵تا ۱۶۲۶، رنگ‌و‌روغن روی بوم، ۳/۱۲۸ در ۱/۹۹  سانتی‌متر، موزه متروپولیتن نیویورک.

لوت که برای صدها سال به عنوان محبوب‌ترین ساز در اروپا مورد توجه بود در اصل از ساز عود، که در خاورمیانه رواج داشت مشتق شده‌است. سازی که در قرن هشتم یا نهم میلادی به مخاطبان اروپایی شناسانده شد. اولین مرکز ساخت لوت در اروپا، شهر فوسن واقع در باواریای آلمان بود. بعدتر به خاطر آشفتگی‌ها و محدودیت‌های ناشی از جنگ‌های منطقه‌ای، بسیاری از لوت‌سازان آلمانی به ایتالیا مهاجرت کردند. لوت در اصل با زخمه زدن بر سیم‌ها به کمک یک مضراب نواخته می‌شد اما در قرن پانزدهم، نوازندگان این ساز به نوازندگی با انگشتان روی‌آوردند، امری که در نقاشی‌های نمایشگاه نیز قابل مشاهده است. این روش نوازندگان را قادر می‌ساخت که به اجرای قطعات پیچیده و چندبخشی نیز بپردازند. لوت دارای چهار یا پنج ردیف ‌سیم‌ از جنس روده بود و هر ردیف از یک جفت‌سیم برای هر نت دست‌باز تشکیل می‌شد که به صورت اکتاو یا یکم درست کوک می‌شدند تا صدایی بلندتر و پرطنین‌تر به وجود آید. بعدتر سیم‌های بیشتری به این ساز اضافه شد و در قرن شانزدهم بود که لوت به یک ساز سولوی پرآوازه تبدیل گشت.

قرن هفدهم تغییرات بزرگی را در سبک‌های موسیقی به دنبال داشت، با خوانندگان و ویولونیست‌هایی که دیگر به سولیست‌هایی چیره‌دست تبدیل شده‌ بودند. لوت به بخشی از گروه کونتینوئو تبدیل شد و به هم‌نوازی با سازهایی پرداخت که قادر به اجرای باسو کنتینوئو۸ بودند، که در حقیقت همان خط باس و هارمونی‌های تونال است که سولیست‌ها را همراهی می‌کند. لوت‌های زیادی با این سبک جدید موسیقیایی وفق داده‌شدند. یکی از آن‌ها که در این نمایشگاه نیز به نمایش درآمد، لوتی‌ست منتسب به وندلین تیفنبروکر ۹ که پشت استثنایی آن از نوارهای باریک چوب سرخدار۱۰ ساخته شده. این ساز در اصل در حدود سال ۱۶۰۰ با هشت یا ده ردیف سیم ساخته شد، اما بعدتر به سازی سیزده سیمه تبدیل گشت، با چهار سیم باس دست‌باز بر روی یک قطعه‌ی‌ الصاقی که احتمالاً در قرن هجدهم به ساز وصل شده بود.

گوش‌دادن به نقاشی‌ها 4لوت منسوب به وندلین تیفنبروکر، اواخر قرن شانزدهم میلادی؛ افرا، آبنوس، صنوبر و سرخدار، ۵۶ سانتی‌متر، موزه متروپولیتن نیویورک.

در حدود سال ۱۵۸۵، گونه‌‌ای جدید از لوت باس با دسته‌ای به‌غایت بلند در فلورانس پدید‌آمد که تئوربو ۱۱ یا کیتارون (کیتار بزرگ) نام داشت. می‌توان یک نمونه از این ساز را در نقاشی «تمثیل موسیقی» اثر لورن دو لا هیر مشاهده کرد. در این نقاشی که در سال ۱۶۴۹ خلق شده، یک نوازنده‌‌ی زن که جامه‌ای کلاسیک به تن دارد در حال کوک کردن یک تئوربو است. در قرائتی آیکونوگرافیک، او نماد و تجسمی‌ست از موسیقی و چنانچه پیش‌تر گفته شد کوک‌کردن ساز استعاره‌ای‌ست از هارمونی. پیرامون او یک لوت، یک ویولون، دو فلاژوله۱۲، یک ریکورد باس، یک کتاب نتِ گشوده که احتمالاً آوازی‌ست برای دو صدا و یک صفحه از تبلچر فلاژوله در نوعی بی‌نظمی سنجیده و تعمدی، چیده شده‌اند. در گوشه‌ی سمت راست تصویر نیز یک ارگ قرار دارد که خود به تنهایی نمادی‌ست از هارمونی کائنات. بر پشتی صندلی نوازنده بلبل کوچکی نشسته است. « نمادی راستین برای موسیقی، به‌خاطر تأثیر شگفت‌انگیز صدایش که شنونده را مسحور می‌سازد.۱۳» بنابراین بلبل که به نوعی، نماد موسیقی طبیعی یا (musica naturalis) است در مقابل(musica artificialis) یا موسیقی انسانی قرار می‌گیرد که آواز انسان و همه‌‌ی ابزار موسیقی موجود در تصویر، تمثیلی از آن هستند و در نهایت این نقاشی، بزرگ‌داشتی‌ست برای پیوند این دو وادی متفاوت و ایجاد هارمونی میان آن‌ها.  جالب آن‌که ساز فلاژوله در آن دوران تداعی‌گر صحنه‌های روستایی و طبیعی بود و برای بازآفرینی آواز پرندگان در موسیقی به کار می‌رفت. علاوه بر این در قرن هجدهم از این ساز به طور معمول برای تربیت قدرت آوازخوانی پرندگان دست‌آموز نیز استفاده می‌شده است؛ بنابراین به خوبی پیوند میان موسیقی طبیعت و موسیقی مصنوع انسان را بازنمایی می‌کند.

گوش‌دادن به نقاشی‌ها 5لورن دو لا هیر ( ۱۶۵۶- ۱۶۰۶ میلادی، فرانسه)، « تمثیل موسیقی»، ۱۶۴۹، رنگ و روغن روی بوم، ۷/۱۰۵ در ۱/ ۱۴۴سانتی‌متر، موزه متروپولیتن نیویورک.

گوش‌دادن به نقاشی‌ها 6فلاژوله، قرن هفدهم میلادی، نورنبرگ، آلمان؛ عاج، ۲/۱۶ سانتی‌متر، موزه متروپولیتن نیویورک

تئوربو با برخورداری از گستره‌ی صوتی وسیع، به‌خوبی برای نواختن بخش کونتینوئو مناسب بود و گونه‌های محلی بسیاری از این ساز ساخته شد. یک نمونه‌ی استثنایی از این ساز، تئوربویی‌ست که بوسیله‌ی دیوید تچلر۱۴ در سال ۱۷۲۵ در رم ساخته شد و به‌نام آرک‌لوت رومی مشهور است.

 

گوش‌دادن به نقاشی‌ها 7

دیوید تچلر ( ۱۷۴۷- ۱۶۶۶ میلادی، اتریشی)،  تئوربو، حدود ۱۷۲۵ ؛ صنوبر، آبنوس، عاج، لاکِ لاک پشت، ورق طلا و صدف، ۷/۱۷۹ سانتی‌متر، موزه متروپولیتن نیویورک.

تچلر که شهرتش را وام‌دار ساخت ویولن‌ و مخصوصاّ ویولنسل‌هایش بود، گاه‌و بی‌گاه به ساخت سازهای زخمه‌ای نیز می‌پرداخت. با این حال، این تئوربو، تنها ساز از این نوع است که از او باقی مانده. بخش پشتی این ساز شکوهمند، که در نمایشگاه در کنار نقاشی لورن دو لا هیر به نمایش درآمد، از نوارهای باریک آبنوس و عاج ساخته شده و صفحه‌ی صدای ظریفی از جنس چوب صنوبر۱۵ دارد. در دیگر قسمت‌های آن نیز از لاکِ لاک‌پشت، ورق طلا و صدف استفاده شده‌است.

علاوه بر آن‌چه گفته شد، در مواجهه با این آثار – چه موسیقایی و چه تجسمی- چیزی که بیش از همه به چشم می‌آید توجه به پرداخت‌های ظریف، باشکوه و پر جزییات و تزیینات پرطمطراقی‌ست که مشخصه‌ی هنر باروک به شمار می‌رود. به نمایش درآوردن این آثار در یک مجموعه و درکنار یکدیگر به افزایش درک مخاطبان از تلقی هنرمندان آن دوره از هارمونی، زیبایی و سایر مفاهیم مرتبط با آن کمک می‌کند.

 

* مرجان مدنی رزاقی، کارشناس ارشد نقاشی و نوازنده‌ی گیتار

پی‌نوشت‌ها

  1. Michelangelo Merisi da Caravaggio 1 ( 1610- 1571 میلادی)، از مهم‌ترین نقاشان ایتالیا که آثارش تاثیر شگرفی بر هنر دوره‌ی باروک گذاشت. چیدمان خاص تیرگی‌ها و روشنی‌ها در تصویر که اغلب حاوی کنتراستی شدید و پردامنه میان نور و سایه‌هاست و سبک ویژه‌ی او در بازنمایی فیگورهای انسانی و چهره‌ها، فضایی دراماتیک پدید می‌آورد که نه تنها ابعاد فیزیکی کاراکترها که حالت‌های درونی و روحی آنان را نیز به تمامی عیان می‌سازد.
  2. Valentin de Boulogne 2 ( 1632- 1591 میلادی)، نقاش فرانسوی. سبک و سیاق او در فضاسازی، ترکیب‌بندی و پرداخت تیرگی‌‌ها و روشنی‌های تصویر، از جهات بسیار مشابه آثار کاراواجو است. از این جهت می‌توان او را از پیروان هنر کاراواجو به ‌شمار آورد.
  3. Laurent de La Hyre 3 (1656- 1606 میلادی)، نقاش فرانسوی دوره‌ی باروک که آثارش را تحت تاثیر نقاشان ایتالیایی پدید آورد. دانش گسترده‌ی او در زمینه‌های دیگری همچون موسیقی، ریاضی و معماری در نقاشی‌های او نیز منعکس شده است. سبک شخصی او ترکیبی‌ست از گرایش به طبیعت پردازی، نورپردازی‌های ملایم و رنگ‌های درخشان، ترکیب بندی‌های موزون و صحنه‌پردازی‌های معمارانه که تا حدودی یادآور الگوی سفت و سخت هنر کلاسیک است.
  4. Allegory 4، به آثاری گفته می‌شود که سوژه‌ی آن‌ها و یا عناصر موجود در ساختارشان، حاوی باری نمادین بوده و مفهومی عمیق‌تر و پنهانی را در پس ظاهر خود ارائه می‌دهند. اصلی‌ترین دلیل برای استفاده از این شیوه‌ی بیانی، قدرت عظیم آن در تصویرکردن ایده‌ها و مفاهیم پیچیده به صورتی ملموس و قابل هضم برای مخاطب است.
  5. Cornett 5
  6. Madrigal 6، نوعی از موسیقی آوازی غیرمذهبی که در دوره‌ی رنسانس و اوایل باروک رواج داشت.
  7. Cupid 7، در اسطوره‌شناسی کلاسیک، خدای عشق شهوانی و فرزند ونوس ( الهه‌ی عشق) و مارس ( خدای جنگ) است. کوپید اغلب به شکل پسربچه‌ای بالدار با تیر و کمانی در دست تصویر می‌شود.
  8. Basso continuo 8 یا figured bass (باس شماره‌گذاری شده) بخش همراهی‌کننده در موسیقی باروک است که از مشخصه‌های موسیقایی این دوران محسوب می‌شود. خط ملودیِ باس با اعداد و علائم اختصاری، به گونه‌ای علامت‌گذاری می‌شد که مشخص باشد کدام آکورد باید برمبنای نت مورد نظر ساخته شود و نوازنده‌ آن را بداهه‌نوازی کند. در نواختن باسو کونتینوئو یک ساز کلاویه و یک ساز ملودیک و بم مثل باس ویول، ویولنسل، باسون و یا ویولن نقش ایفا می‌کند.
  9. Wendelin Tieffenbrucker 9، لوت‌ساز آلمانی، فعال در فاصله‌‌ی سالهای ۱۵۷۰ تا ۱۶۱۰میلادی.
  10. Yew 10
  11. Theorbo 11
  12. Flageolet 12
  13.  ۱۳نقل قولی از چزاره ریپا ( Cesare Ripa، ۱۶۲۲- ۱۵۵۵ میلادی) شمایل شناس ایتالیایی در کتاب معروفش ایکونولوجیا (Iconologia) . این کتاب که معمول‌ترین کتاب راهنمای آیکونوگرافی و نمادهای رمزی در قرن شانزدهم بود، بر مبنای نمادپردازی‌های رمزیِ مصری، یونانی و رومی نوشته شده و نخستین بار در سال ۱۵۹۳ انتشار یافت و بار دیگر در سال ۱۶۰۳ همراه با تصویرسازی منتشر شد. برخلاف کاراواجو، لورن دو لا هیر دستورعمل‌های کتاب ریپا برای نمادپردازی‌ را شالوده‌ی اصلی در خلق تابلوی تمثیل موسیقی قرار داده و آن‌ها را تاحد زیادی به دقت رعایت کرده‌است.
  14. David Tecchler 14 ( 1747- 1666 میلادی)، متولد اتریش، سازنده‌ی ویولن و ویلنسل. از او تعداد اندکی ساز زخمه‌ای نیز به جای مانده است.
  15. Spruce 15

 

منابع:

http://www.metmuseum.org

http://www.tate.org.uk

* منتشر شده در ماهنامه‌ی هنر موسیقی، شماره ۱۶۶

 

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. جالب بود ! سپاس از اطلاعات تان !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *