سازهای فرسوده، موبایل‌های تازه‌نفس

نوشتهٔ بابک ولی‌پور (www.babakvalipour.com)

 

هنرجویی که مدت‌هاست با ساز قدیمی‌اش سر و کله می‌زند، بالاخره تصمیم می‌گیرد یک گیتار بهتر بخرد. با ذوق و شوق اطلاعات سازهای مناسب با بودجه‌اش را می‌گیرد، چند هفته دربارهٔ موسیقی، هنر، سرمایه‌گذاری، و حتی معنای زندگی فکر می‌کند، با دوستان و خانواده جوانب مختلف را می‌سنجد و در نهایت… با یک موبایل گران‌قیمت وارد کلاس می‌شود! بله! گویا سرنوشت در یکی از پیچ‌های عجیب‌وغریب خود، مسیر او را از فروشگاه ساز به موبایل‌فروشی منحرف کرده و او هم بدون هیچ مقاومتی، تسلیم این جبر شده است. این فقط یک مورد نیست؛ سال گذشته چند هنرجویم دقیقاً همین مسیر جبری را تا ایستگاه آخر طی کردند!

 

چرا موبایل به ساز ترجیح داده می‌شود؟

 

همه ما بعد از تأمین نیازهای اولیه، به دنبال احترام و تأیید اجتماعی هستیم. هر کسی از تحسین و توجه خوشش می‌آید—کمتر کسی از شنیدن «واااای چقدر گوشی‌ات خفنه!» بدش می‌آید. اما گاهی باید انتخاب کنیم که به واسطه چه چیزی مورد تحسین قرار بگیریم.

 

مشکل گیتار این است که به‌تنهایی کسی را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. اگر نشانش بدهی، همه انتظار دارند چیزی بنوازی تا هنر واقعی‌ات را ببینند! یعنی فقط داشتنش کافی نیست، باید زحمت بکشی، تمرین کنی، پیشرفت کنی، اجرا کنی… تازه شاید بعد از همه این‌ها، چند نفر تشویقت کنند. اما موبایل؟ کافی است آن را از جیب دربیاوری و روی میز بگذاری—همین که بدرخشد، توجه اطرافیان را برمی‌انگیزد! اصلاً نیازی نیست کسی بداند که با آن چه می‌کنی، مهم این است که داریش!

ساز خوب یا موبایل بهتر؟

 

ساز از آدم کار می‌کشد!

 

گیتار تعهد می‌آورد اما موبایل فقط باید شارژ شود! با گیتار باید یاد بگیری چطور یک قطعه را درست اجرا کنی، اما موبایل نیازی به یادگیری ندارد؛ کافی است صفحه‌اش را لمس کنی و در دنیای بی‌پایان سرگرمی و وقت‌گذرانی غرق شوی.

 

فشار اجتماعی و ارتقاء ندادن سازها

 

وقتی محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، ارزش زیادی برای داشتن گوشی‌های خاص قائل باشد، تصمیم‌گیری برای نوجوانان سخت می‌شود. اگر دوستان و اطرافیان به‌جای استعداد، تمرین و هنر، برند گوشی را معیار ارزشگذاری بدانند، طبیعی است که خرید ساز جدی گرفته نشود. نوجوان احساس می‌کند که خرید ساز بهتر به این می‌ماند که در یک رستوران مجلل باشی و به جای انتخاب غذاهای خوب، نیمرو سفارش بدهی!

 

یک بار هنرجویی که پول کافی برای خرید گیتاری عالی داشت، با سازی متوسط به کلاس آمد. پرسیدم: «چرا گیتار بهتر نگرفتی؟»

جواب داد: «باقی پول رو نگه داشتم برای خرید آخرین مدل آیفون!»

 

پس از کمی صحبت، معلوم شد که گوشی قبلی‌اش هنوز کاملاً سالم بوده، اما آن مدل خاصی که می‌خواست، بیشتر از هر چیز، به‌خاطر دیده شدن در دستش اهمیت داشته! این همان اثر هم‌نوایی و هم رنگی با جماعت است؛ یعنی وقتی ارزش‌های جمعی اطرافمان را به‌قدری مهم می‌دانیم که حتی اگر خلاف منافع شخصی‌مان باشد، از آن پیروی می‌کنیم. خلاصه‌ی این طرز فکر چنین می‌شود:

«چون دیگران موبایل را مهم‌تر از گیتار می‌دانند، پس من هم برای اینکه از قافله جا نمانم، مورد تمسخر قرار نگیرم و جدی گرفته شوم، به‌جای ساز خوب، موبایل مد روز می‌خرم!»

 

چطور در دام نیفتیم؟

 

بیایید از همین حالا به هنرجویان بگوییم که چنین رفتاری وجود دارد و ممکن است ناخواسته تحت تأثیر آن قرار بگیرند. از آن‌ها بخواهیم قبل از تصمیم‌گیری، این سه سؤال را از خود بپرسند:

 

  • آیا این تصمیم واقعاً به نفع من است؟
  • آیا اگر دیگران این کار را نمی‌کردند، باز هم انتخابم همین بود؟
  • آیا شواهد منطقی برای این تصمیم وجود دارد یا فقط دارم از بقیه پیروی می‌کنم؟

 

هنرجوی نوجوان ما در سال‌های بعد وقتی به این روزهای خود فکر می‌کند، شاید از تصمیم خود متعجب شود. اگر نوازندگی همچنان بخشی از زندگی‌اش باشد، حتما به داشتن ساز بهتر فکر می‌کند و از خود می‌پرسد:

“چرا در نوجوانی یک ساز بهتر تهیه نکردم؟ ساز بهتر می‌توانست به پیشرفتم کمک کند!”

گاهی میان علایق و ارزش‌های بلند مدت و کوتاه مدت مجبور به انتخاب هستیم. اگر موسیقی بخشی از خود واقعی کودکان شده باشد و والدین بر اهمیت موسیقی تاکید کنند، کمتر دچار تصمیم‌گیری‌های شتابزده یا تحت تاثیر هم‌نوایی با جامعه هستیم. البته خوب است که والدین و معلم به هدایت کودکان بسنده کنند و خرید ساز بهتر را به یک اجبار تبدیل نکنند چرا که بسیار دیده شده که کودکان بابت این نوع اجبارها به تدریج از تمرین و ادامه نوازندگی شانه خالی کرده‌اند.

 

در نهایت، شاید بد نباشد کنار تمام اپلیکیشن‌های جذابی که در گوشی‌هایمان داریم، یک اپلیکیشن هم باشد که هر وقت وسوسهٔ خرید یک موبایل جدید به جای ساز سراغمان آمد، با صدای بلند بگوید:

«قبل از خرید موبایل،  نگاهی به سازت بیانداز!»

 

نوشتۀ بابک ولی‌پور

هرگونه استفاده از این متن تنها با ذکر نام نویسنده و ارجاع به سایت www.babakvalipour.com مجاز است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *