آنجا که موسیقی آغاز میشود
درباره اهمیت شنیدن موسیقی و گروهنوازی
نوشتهی یوهانس تال*
ترجمهی بابک ولیپور
مجابکردن هنرجوی موسیقی به شنیدنِ آنچه مینوازد، دشوار است. یک موسیقیدان جوان بهندرت به آنچه مینوازد، توجه کافی دارد و حتی از آن کمتر به «چگونگی» نواختنش. گاهی هنرجو برای اجرای صحیح ریتم، به شمارش میپردازد؛ اما حتی موسیقیدانانی که خوب و درست آموزش دیدهاند هم ممکن است در کار با مترونوم به زحمت بیفتند. هنرجو آنقدر درگیر نواختن نتهاست که دیگر انرژی و زمانی برای امور دیگر برایش باقی نمیماند؛ حتی شمردن و شنیدن.
دربارهی یک موسیقیدان جوان و تازهکار نداشتن پیشزمینه و حساسیت در تغییر سرعت، پویایی (دینامیک) و سبک و سیاق (استایل) طبیعی است. در مراحل ابتدایی آموزش، هنرجو بهشکل چشمگیری متکی به شمردن است. سپس برای دومین مرحله، قطعاتی همراه با پیانو را انتخاب میکند (البته اگر سازی بهجز کیبورد بنوازد) و برای هدایت سرعت و ریتم نواختن، به آن ساز همراهیکننده وابسته است؛ اما پس از آن هم مشکلاتی بروز میکند. ازآنجاکه پیشبردن دو نکته با هم سخت است، ممکن است دوباره به شمردن متوسل شود و تنها با همکاری در مدت زمان طولانی است که دو همنواز شروع به شنیدن بخشهای صدایی یکدیگر میکنند.
برای رفع این مشکل چه کاری میتوان انجام داد؟ پاسخ را شاید بتوان در رویکرد ما نسبت به آموزش موسیقی یافت. یکی از جنبههای پداگوژی موسیقی که بیشتر از آن غفلت میشود یا در معرض خطر نادیدهگرفتهشدن از سوی هنرجویان است، «شنیدن» است. بسیار مرسوم است که جلسات شنیدن تنها در فرصتهایی که هیچ اجرای ضروری در کار نیست، برنامهریزی شوند تا با آنها تداخلی نداشته باشند. حتی مضاف بر آن، «شنیدن» معمولاً بیش از آنچه فعالانه باشد، منفعلانه است. موسیقی اغلب پسزمینهی فعالیتهای دیگر، نظیر خواندن و انجام تکالیف خانگی است.
از سوی دیگر، شنیدن فعال یکی از انواع تمرینهای منجربه خلق موسیقی است که در آن سازی توسط شخص نواخته نمیشود. در مراحل اولیه مناسبترین نوع موسیقی برای این تمرین موسیقی مجلسی است. تعداد کم سازهای بهکاررفته، دنبالکردن کار هر ساز و شکلبخشی به احساس کلی را نسبتاً آسان میکند. هنگامی که هنرجوی تازهکار به موسیقی گروههای بزرگ گوش میدهد، در ازدحام صداها غرق و گیج میشود.
چرا نوازندگان باید زمانی را صرف شنیدن کنند، درحالیکه میتوانند آن را هم به ساز زدن بگذرانند؟ دلیل نخست آنکه با شنیدن فعالانهی موسیقی، هنرجو از آنچه در اثر موسیقایی اتفاق میافتد، آگاه میشود؛ بهخصوص در موسیقی مجلسی که هر بخش توسط یک ساز نواخته میشود و گروه سازها باید یک کلِّ متعادل را تشکیل دهند. دومین فایدهی مهم شنیدن موسیقی این است که به شخص کمک میکند تا میان صداها تمایز قائل شود. این خطر وجود دارد که هنرجویان به صدای خودشان عادت کنند و آن را بهعنوان استاندارد بپذیرند. در هر صورت اگر تصوری از بهترین صدای ممکن با شنیدن به هنرمندان بزرگ چه بهصورت حضور در اجرای زنده و چه با اثر ضبطشده ایجاد کنیم، آنها در مسیر ارتقا و قضاوت صدای ساز خود صاحب الگو میشوند.
سوم اینکه هنرجویان بهطور طبیعی با تقلید، حداقل در نقطهی مشخصی از مسیر رشدشان، نوعی یادگیری طبیعی را تجربه میکنند. همچنین باید در نظر داشت که تقلید خصوصاً در آموختن سبکهای موسیقی، اهمیت دارد. هر فرد میتواند انبوهی از مطالب را دربارهی تفسیر و سبکهای موسیقی مطالعه کند؛ اما در تحلیل نهایی، بهرهگیری از اجراهای فراوان توسط هنرمندان مختلف بهترین کمک را به صورتبندی درک شخصی از یک قطعه و بیان ویژگیهای سبکی آن میکند.
برای کسی که میخواهد بیشترین سود را از شنیدن و نواختن ببرد، باید این دو نقش مکمل را برای هم داشته باشند که نوازندگی در گروه شیوهی خوبی برای ترویج امتزاج این دو است. البته هدف نهایی از گروهنوازی رسیدن به درجهای از هماهنگی در تمپو، ریتم، جملهبندی، دینامیک و اموری از این قبیل است و تنها پس از رسیدن به این مرحله است که فرد میتواند به ساختن موسیقی امیدوار باشد. در گروهنوازی تنها پیشبینی زمان حرکت بعدی شخص همنواز یا آکورد بعدی کافی نیست، بلکه قطعاً نواختن در گروه چیزی بیش از این را میطلبد. نه فقط شنیدن آنچه که همنواز اجرا میکند، بلکه چگونگی نواختن جزئیات اثر توسط او نیز اهمیت دارد. این امر نیازمند درک کاملی از نت و علاوه بر آن، حساسیت نسبت به موسیقی و سبکهای موسیقایی است.
همنوازانی که مدت طولانی با هم کار میکنند، درک متقابلی از منطق خلاقانهی همدیگر را میآموزند. در این نقطه است که میتوانند آزادانه بنوازند و تمام فرایند به کار گروهی تبدیل میشود؛ کلّی یکپارچه، فراتر از تجمع بخشهای مربوط به هر ساز. این یعنی گروه، نقطهای که در آن برداشت آزادانه از موسیقی آغاز میشود، جایی که نتها موسیقی میشوند.
* استاد موسیقی کالج لیکلند در ویسکونسین آمریکا.
منبع: ژورنال آموزگاران موسیقی، بخش ۵۹، شمارهی ۶. (فوریهی ۱۹۷۳)
منتشر شده در ماهنامه هنر موسیقی
آخرین دیدگاهها